Scan barcode
mhshokuhi's review against another edition
adventurous
dark
emotional
funny
mysterious
medium-paced
- Plot- or character-driven? A mix
- Strong character development? Yes
- Loveable characters? Yes
- Diverse cast of characters? Yes
- Flaws of characters a main focus? No
2.75
به طور کلی کتاب خوبی نبود. نه تنها نزدیک به میزانی که هایپ میشه نیست، حتی کتاب قابل توجهی هم نیست.
البته منظورم این نیست که کتاب بدیه، کتاب پر از وقایع باحال و جذابه و هر کدوم جداگانه چیزهای خوبیاند و مشخصه که نویسنده خیلی ایده جذاب داره اما نمیتونه انتخاب کنه و میخواد به همشون یکجا بپردازه و این باعث میشه کتاب به شدت طولانی، پر از وقایع نامهم و بالا و پایینهای نامنظم باشه. اگه کتاب به چند جلد مختلف تقسیم میشد (مثلاً یه رمان اصلی و یه سری کتاب جانبی) که هر کتاب فراز و فرود خودش رو داشته باشه واقعاً نتیجهاش به نظرم بهتر میشد. الان اینطوریه که با حال و هوای کتاب قبل شروع میکنی، یکهو اما بورینگ و پر از روابط درباری میشه، یکهو ماجراجویی و اکشن میشه، یکهو کووت آفتاب مهتاب ندیده خدای سکس میشه و بعدش میره فنون پیشرفته سکسفو (بر وزن کونگفو. توی یکی از نقدها دیدم، خیلی واژهسازی خوبی کرده بود برای این قسمت کتاب 🤣) رو از یه پری یاد میگیره اما به جای اینکه عقلش رو از دست بده (ملت از شدت عشق به فِلوریِن دیوانه میشن یا هرچی) یا بلایی سرش بیاد سر یه واقعه دیگه (که باید بیاد) در میره الکی الکی و بعدش یکهو نویسنده میپره پایین و باز بورینگ میشه و شروع به توصیف یه سری آدم میکنه که روی اعصابن و مثلاً میخوان یه ویچر-اسسین به نظر بیان اما در اون حد نیستن و جذابیت خاصی ندارن و و رسوماتشون مسخره است -_- حالا بعد اون باز کتاب یکم بهتر میشه اما کلا چیز تازهای برای عرضه نداره و تکراری هست همه چیزها و نمیتونم خودم رو راضی کنم بیشتر از ۲.۷۵ بهش بدم. در حد ۲ نیست اما ۳ هم زیادشه 😅
مشکلم البته با بالا و پایین شدن نیست، مشکلم با یکهویی بودن همه چیزه، کلا هی از این ماجرا میپره به اون ماجرا بدون transition درست و حسابی و حس میکنی داری ۵۰تا داستان کوتاه بیربط رو میخونی که ۴۸تاش ابدا مهم نیستن برای داستان اصلی که یادش رفته تعریف کنه نویسنده.
کتاب قبلی سیر پیشرفت خیلی بهتر داشت، هی موضوع جذاب میگذاشت جلوت و توی چند فصل آینده شرح میداد و همینطور تا آخر و مشکلات دیگهای که توی نقد اون کتاب گفتم رو کامل میپوشوند.
و وای، راتفوس چقدر از کلمه nonchalant و مشتقاتش استفاده میکنه، دیوانه شدم -_- نانشلانت و کوفت و زهر مار. یه سری عبارت و اینهای دیگه هم هستن که به شدت زیاد استفاده میشن و واقعاً روی اعصابم بودن. اصلاً نشونه خوبی توی نویسندگی نیست به نظرم اونم وقتی جملهبندیهات ابدا سنگین یا کهنه یا اپیک نیست 😬
البته تلاش کرده جملاتش آهنگین باشه یه سری جاها و بد هم نیست اما اونقدر هم مهم نیست. مثلاً مقایسه کنید با آهنگ جملات تالکین که شاید به راحتی(؟) این نباشه آهنگش مثلاً اما اونجا قشنگ انگار به نفر روی صندلی نشسته و یه کتاب بزرگ دستش هست و داره برات داستان میخونه، برخلاف اینجا که کووت مثلاً داره همین کار رو میکنه حدوداً.
واقعاً میخواستم که این مجموعه رو دوست داشته باشم و با کلی ذوق و شوق شروع کردم اما نشد :/ بهخصوص حدود یک سوم آخر جلد ۲ رو به زور جلو بردم. جلد سوم وقتی بیاد اگه جلد آخر باشه میخونمش که تمومش کرده باشم، اما اگه بخواد کشش بده بعیده سراغش برم 😬
البته منظورم این نیست که کتاب بدیه، کتاب پر از وقایع باحال و جذابه و هر کدوم جداگانه چیزهای خوبیاند و مشخصه که نویسنده خیلی ایده جذاب داره اما نمیتونه انتخاب کنه و میخواد به همشون یکجا بپردازه و این باعث میشه کتاب به شدت طولانی، پر از وقایع نامهم و بالا و پایینهای نامنظم باشه. اگه کتاب به چند جلد مختلف تقسیم میشد (مثلاً یه رمان اصلی و یه سری کتاب جانبی) که هر کتاب فراز و فرود خودش رو داشته باشه واقعاً نتیجهاش به نظرم بهتر میشد. الان اینطوریه که با حال و هوای کتاب قبل شروع میکنی، یکهو اما بورینگ و پر از روابط درباری میشه، یکهو ماجراجویی و اکشن میشه، یکهو کووت آفتاب مهتاب ندیده خدای سکس میشه و بعدش میره فنون پیشرفته سکسفو (بر وزن کونگفو. توی یکی از نقدها دیدم، خیلی واژهسازی خوبی کرده بود برای این قسمت کتاب 🤣) رو از یه پری یاد میگیره اما به جای اینکه عقلش رو از دست بده (ملت از شدت عشق به فِلوریِن دیوانه میشن یا هرچی) یا بلایی سرش بیاد سر یه واقعه دیگه (که باید بیاد) در میره الکی الکی و بعدش یکهو نویسنده میپره پایین و باز بورینگ میشه و شروع به توصیف یه سری آدم میکنه که روی اعصابن و مثلاً میخوان یه ویچر-اسسین به نظر بیان اما در اون حد نیستن و جذابیت خاصی ندارن و و رسوماتشون مسخره است -_- حالا بعد اون باز کتاب یکم بهتر میشه اما کلا چیز تازهای برای عرضه نداره و تکراری هست همه چیزها و نمیتونم خودم رو راضی کنم بیشتر از ۲.۷۵ بهش بدم. در حد ۲ نیست اما ۳ هم زیادشه 😅
مشکلم البته با بالا و پایین شدن نیست، مشکلم با یکهویی بودن همه چیزه، کلا هی از این ماجرا میپره به اون ماجرا بدون transition درست و حسابی و حس میکنی داری ۵۰تا داستان کوتاه بیربط رو میخونی که ۴۸تاش ابدا مهم نیستن برای داستان اصلی که یادش رفته تعریف کنه نویسنده.
کتاب قبلی سیر پیشرفت خیلی بهتر داشت، هی موضوع جذاب میگذاشت جلوت و توی چند فصل آینده شرح میداد و همینطور تا آخر و مشکلات دیگهای که توی نقد اون کتاب گفتم رو کامل میپوشوند.
و وای، راتفوس چقدر از کلمه nonchalant و مشتقاتش استفاده میکنه، دیوانه شدم -_- نانشلانت و کوفت و زهر مار. یه سری عبارت و اینهای دیگه هم هستن که به شدت زیاد استفاده میشن و واقعاً روی اعصابم بودن. اصلاً نشونه خوبی توی نویسندگی نیست به نظرم اونم وقتی جملهبندیهات ابدا سنگین یا کهنه یا اپیک نیست 😬
البته تلاش کرده جملاتش آهنگین باشه یه سری جاها و بد هم نیست اما اونقدر هم مهم نیست. مثلاً مقایسه کنید با آهنگ جملات تالکین که شاید به راحتی(؟) این نباشه آهنگش مثلاً اما اونجا قشنگ انگار به نفر روی صندلی نشسته و یه کتاب بزرگ دستش هست و داره برات داستان میخونه، برخلاف اینجا که کووت مثلاً داره همین کار رو میکنه حدوداً.
واقعاً میخواستم که این مجموعه رو دوست داشته باشم و با کلی ذوق و شوق شروع کردم اما نشد :/ بهخصوص حدود یک سوم آخر جلد ۲ رو به زور جلو بردم. جلد سوم وقتی بیاد اگه جلد آخر باشه میخونمش که تمومش کرده باشم، اما اگه بخواد کشش بده بعیده سراغش برم 😬
Moderate: Sexual content and Toxic friendship
Minor: Rape, Toxic relationship, Violence, and Kidnapping