Scan barcode
A review by zidaneabdollahi
چگونه فروید بخوانیم؟ by Josh Cohen
4.0
1. مترجم، صالح نجفی، بسیار دقیق، روان و مناسب ترجمه کرده است؛ وسواسِ او روی انتخاب کلمات درست علاوه بر فهم بهتر مطلب، کمک میکند در برخورد سایر ترجمهها نیز بدانم منظور از این واژه دقیقاً چیست. این دقت بهویژه در انتخاب واژۀ رانه (واژهای که آقای نجفی برگزیده) و غریزه (واژهای که به پیروی از ترجمۀ انگلیسیِ معروف، در ترجمههای دیگر استفاده شده است) کمککننده است؛ برای من که این متن مقدمهای بود برای خوانش آثار فروید، درک درست از منظور او و واژگان ویژه اش اهمیت دارد و این بینش را به من میدهد که در خوانش ترجمههای آثارش بدانم متن دقیقاً چه میخواهد بگوید.
2. خوشبختانه کتاب نوشتهای دست دوم نیست؛ هر فصل با نوشتههای فروید (گزینشی کوتاه از قسمتهای مهم مقالات او) آغاز میشود و در ادامه نویسنده، متن بسیار موجزِ فروید را بسط میدهد تا خواننده بتواند با تفکر او آشنا شود. قبل از خوانشِ این کتاب، دو بار در مطالعۀ مستقیم مقالات فروید شکست خورده بودم، چرا که برداشت درستی از آنچه که فروید با بیان خاص و دشوارِ خودش میگفت، نداشتم؛ کمترین لطفِ خوانش چنین کتابی، فهمی کلی از دنیای کلیِ تفکراتِ فروید است.
3. فصلهای ابتدایی نسبتاً گنگاند؛ نمیتوان بهخوبی همۀ آنچه را که گفته میشود، حلاجی کرد تا جریانی درست در ذهن ایجاد شود که به کمک آن بعد از هر فصل کلیتی در ذهن باقی بماند. اما طی خوانشِ حجم بیشتری از کتاب و البته با دقت مضاعف (حداقل برای من)، مطلب در ذهن جا میافتد و میتوان تا حدودی درک کرد که منظور دقیق نویسنده (هم فروید که گزیدههایی از آثارش انتخاب شده و هم آموزگارِ کتاب که آنها را با مثال و به زبان ساده توضیح میدهد) از آنچه در فصول ابتدایی نوشت، چه بوده است؛ به همین دلیل بود که ترغیب شدم پس از پایان کتاب، بارِ دیگر آن را با دقتی مضاعف و نگاهی متفاوت مطالعه کنم. نتیجه نیز مناسب بود، به خصوص در درک مطالب نیمۀ اول کتاب.
بریدهای از فصل آخر کتاب:
روانکاوی بالاتر از هر چیز نه راهی برای سلطهیافتن بلکه راهی است برای زیستن و سرکردن با نشناختنیبودنِ عذابآور میلهای خویس و در حقیقت با بیپناه بودن در برابر آنها. آیا این آموزهای بدبینانه و تلخاندیش است؟ از نظر روحیۀ علمیِ امپریالیستی به یقین چنین است. اما از نظر بقیۀ ما این آموزه به همان اندازه که اضطراب و پریشانی میآورد، مثبت است و آریگوی. اگر قادر بودیم مانند حیوانها میلها و هوسهای خویش را بشناسیم و برآورده سازیم زندگیهامان بیشک راحتتر میشد. و صد البته از جذابیت زندگی به شدت میکاست و ارزش چندانی برایش باقی نمیماند. نه حرفهای من و نه حرفهای دیگران اگر، همچنان که فروید به نشان داده است، خواندنشان به نحوِ وسوسهانگیز و تحریکآمیزی دشوار نبود اصلاً ارزش خواندهشدن نداشتند و قرائت آنها به زحمتاش نمیارزید.
2. خوشبختانه کتاب نوشتهای دست دوم نیست؛ هر فصل با نوشتههای فروید (گزینشی کوتاه از قسمتهای مهم مقالات او) آغاز میشود و در ادامه نویسنده، متن بسیار موجزِ فروید را بسط میدهد تا خواننده بتواند با تفکر او آشنا شود. قبل از خوانشِ این کتاب، دو بار در مطالعۀ مستقیم مقالات فروید شکست خورده بودم، چرا که برداشت درستی از آنچه که فروید با بیان خاص و دشوارِ خودش میگفت، نداشتم؛ کمترین لطفِ خوانش چنین کتابی، فهمی کلی از دنیای کلیِ تفکراتِ فروید است.
3. فصلهای ابتدایی نسبتاً گنگاند؛ نمیتوان بهخوبی همۀ آنچه را که گفته میشود، حلاجی کرد تا جریانی درست در ذهن ایجاد شود که به کمک آن بعد از هر فصل کلیتی در ذهن باقی بماند. اما طی خوانشِ حجم بیشتری از کتاب و البته با دقت مضاعف (حداقل برای من)، مطلب در ذهن جا میافتد و میتوان تا حدودی درک کرد که منظور دقیق نویسنده (هم فروید که گزیدههایی از آثارش انتخاب شده و هم آموزگارِ کتاب که آنها را با مثال و به زبان ساده توضیح میدهد) از آنچه در فصول ابتدایی نوشت، چه بوده است؛ به همین دلیل بود که ترغیب شدم پس از پایان کتاب، بارِ دیگر آن را با دقتی مضاعف و نگاهی متفاوت مطالعه کنم. نتیجه نیز مناسب بود، به خصوص در درک مطالب نیمۀ اول کتاب.
بریدهای از فصل آخر کتاب:
روانکاوی بالاتر از هر چیز نه راهی برای سلطهیافتن بلکه راهی است برای زیستن و سرکردن با نشناختنیبودنِ عذابآور میلهای خویس و در حقیقت با بیپناه بودن در برابر آنها. آیا این آموزهای بدبینانه و تلخاندیش است؟ از نظر روحیۀ علمیِ امپریالیستی به یقین چنین است. اما از نظر بقیۀ ما این آموزه به همان اندازه که اضطراب و پریشانی میآورد، مثبت است و آریگوی. اگر قادر بودیم مانند حیوانها میلها و هوسهای خویش را بشناسیم و برآورده سازیم زندگیهامان بیشک راحتتر میشد. و صد البته از جذابیت زندگی به شدت میکاست و ارزش چندانی برایش باقی نمیماند. نه حرفهای من و نه حرفهای دیگران اگر، همچنان که فروید به نشان داده است، خواندنشان به نحوِ وسوسهانگیز و تحریکآمیزی دشوار نبود اصلاً ارزش خواندهشدن نداشتند و قرائت آنها به زحمتاش نمیارزید.