The design and UX isn't done, Rob and Abbie, okkurrrr! 😌
bahare's review against another edition
4.0
کالیگولا پیش از مرگ معشوقهی خود حاکمی معقول بود، اما با مرگ معشوق به ناگاه تغییر میکند. گویا ارزش ها برای او تغییر ماهیت پیدا می کنند. او با تجربهی از دست دادن عزیزش به یک لحظه التفات دست پیدا می کند: تجربهی پوچی و نیاز به یک معنا برای زندگی و ادامه دادن
مرگ معشوق سر آغاز اندیشیدن است و این همان بازی مرگبار روشن بینی وجود است که انسان را به گریز از نور دچار می کند.
او به روشنی در مکالمهاش با هلیکن، به این مسئله اذعان دارد :«…من عقلم را از دست ندادهام و هرگز هم تا این اندازه عاقل نبودهام. فقط ناگهان احساس کردم نیاز به ناممکن دارم. …دنیا به این صورتی که می بینم تحمل پذیر نیست. به همین دلیل احتیاج به ماه دارم، یا خوشبختی، یا جاودانگی،...»
او در پی تشکیل بهشت خودش روی زمین است، او از انکار پوچی جهان توسط پیشکاران خود به تنگ آمده و در پی پایان دادن به توهم مردم نسبت به پوچی، از اختیار تام خود استفاده میکند و سعی می کند نسل بشر را از بین برده و آن را از نو بسازد.
کالیگولا به عنوان مشتی از خروار، در اصل به دنبال دنیایی آرمانی است، و چیزی جز ناکامی در انتظار ایدئولوژیاش نیست.
چه بسیار ایدئولوژی ها که نوید دنیای بهتری را دادند و کوشششان در جهت معنا دادن به زندگی چیزی جز ارتکاب سلاخی های بیشتر نبود.
«من هنوز زندهام…»
مرگ معشوق سر آغاز اندیشیدن است و این همان بازی مرگبار روشن بینی وجود است که انسان را به گریز از نور دچار می کند.
او به روشنی در مکالمهاش با هلیکن، به این مسئله اذعان دارد :«…من عقلم را از دست ندادهام و هرگز هم تا این اندازه عاقل نبودهام. فقط ناگهان احساس کردم نیاز به ناممکن دارم. …دنیا به این صورتی که می بینم تحمل پذیر نیست. به همین دلیل احتیاج به ماه دارم، یا خوشبختی، یا جاودانگی،...»
او در پی تشکیل بهشت خودش روی زمین است، او از انکار پوچی جهان توسط پیشکاران خود به تنگ آمده و در پی پایان دادن به توهم مردم نسبت به پوچی، از اختیار تام خود استفاده میکند و سعی می کند نسل بشر را از بین برده و آن را از نو بسازد.
کالیگولا به عنوان مشتی از خروار، در اصل به دنبال دنیایی آرمانی است، و چیزی جز ناکامی در انتظار ایدئولوژیاش نیست.
چه بسیار ایدئولوژی ها که نوید دنیای بهتری را دادند و کوشششان در جهت معنا دادن به زندگی چیزی جز ارتکاب سلاخی های بیشتر نبود.
«من هنوز زندهام…»
tamzinlittle's review against another edition
4.0
No matter how much human power you have, the power of fate has more than you.
Even if you pursue your ends to the point you think you are untouchable, no one is untouchable.
I’m looking forward to coming back to this after reading more of Camus’ work, and seeing more perspectives on reactions to the absurd.
From the reviews I’m seeing all of Camus’ plays seem to be about different peoples reactions to the absurd, which I think is great.
In terms of this one, Caligula is confronted with the Absurd when he loses his long time lover and realises that men mostly die unhappy. To combat this, he decides to have power over life by killing everyone for the lols, fucking everyone’s wives and really just messing with people for his own pleasure. As such, he feels like he is untouchable. But really, his own death is just around the corner…
I would absolutely love to see this performed, because it was really quite funny at parts!
Even if you pursue your ends to the point you think you are untouchable, no one is untouchable.
I’m looking forward to coming back to this after reading more of Camus’ work, and seeing more perspectives on reactions to the absurd.
From the reviews I’m seeing all of Camus’ plays seem to be about different peoples reactions to the absurd, which I think is great.
In terms of this one, Caligula is confronted with the Absurd when he loses his long time lover and realises that men mostly die unhappy. To combat this, he decides to have power over life by killing everyone for the lols, fucking everyone’s wives and really just messing with people for his own pleasure. As such, he feels like he is untouchable. But really, his own death is just around the corner…
I would absolutely love to see this performed, because it was really quite funny at parts!
robertkhorsand's review against another edition
5.0
ضیافت آشتیکنان من با کامو به صرف ماکارون و شاتو دیکم.
عجب نمایشنامهای بود!!!
کالیگولا قیصر روم است و هرچند در ابتدای فرمانرواییاش انسانی عادل و هوشمند بود، به تدریج قدرت شخصیتش را تغییر میدهد و زندگی عادی او را ارضا نمیکند تا اینکه هوس دست یافتن به ناممکنها میکند.
کالیگولا نمایشنامهای در عین قوی و کامل بودن، کوتاه است که نه بر اساس افسانهها بلکه بر اساس رخدادهای حقیقی نگارش شده و از نظر من کامو برای نگارشش چیزی کم نذاشته و ضمنا نباید از ترجمهی خوب آقای نجفی هم بگذرم که بار دگر پس از خانواده تیبو باید او را ستایش کنم.
نقلقول نامه
"این مردن است که وحشتناک است، نه خودِ مرگ"
"من دیوانه نیستم و حتی هیچوقت اینقدر عاقل نبودهام. منتها، یکدفعه حس کردم که احتیاج به ناممکن دارم. دنیا به این صورت که هست مرا ارضا نمیکند."
"مضحک است. وقتی که من کسی را نمیکشم خودم را تنها حس می کنم. زندهها برای پر کردن دنیا و بیرون راندن ملال کافی نیستند. همین که شما همگی اینجا جمع میشوید من چنان خلائی حس میکنم که نمیشود به آن نگاه کرد. فقط میان مردهها احساس آسودگی میکنم."
کارنامه
اگر امکانش وجود داشت به جای پنج، شش ستاره برایش منظور میکردم، عالی بود و خواندنش را به همهی دوستان کتابخوانم پیشنهاد میکنم.
دانلود نامه
فایل پیدیاف کتاب با ترجمهی آقای ابولحسن نجفی به زبان فارسی را درکانال تلگرام آپلود نمودهام، در صورت نیاز میتوانید آن را از لینک زیر دانلود نمایید:
https://t.me/reviewsbysoheil/463
دوم آذرماه یکهزار و چهارصد و یک
عجب نمایشنامهای بود!!!
کالیگولا قیصر روم است و هرچند در ابتدای فرمانرواییاش انسانی عادل و هوشمند بود، به تدریج قدرت شخصیتش را تغییر میدهد و زندگی عادی او را ارضا نمیکند تا اینکه هوس دست یافتن به ناممکنها میکند.
کالیگولا نمایشنامهای در عین قوی و کامل بودن، کوتاه است که نه بر اساس افسانهها بلکه بر اساس رخدادهای حقیقی نگارش شده و از نظر من کامو برای نگارشش چیزی کم نذاشته و ضمنا نباید از ترجمهی خوب آقای نجفی هم بگذرم که بار دگر پس از خانواده تیبو باید او را ستایش کنم.
نقلقول نامه
"این مردن است که وحشتناک است، نه خودِ مرگ"
"من دیوانه نیستم و حتی هیچوقت اینقدر عاقل نبودهام. منتها، یکدفعه حس کردم که احتیاج به ناممکن دارم. دنیا به این صورت که هست مرا ارضا نمیکند."
"مضحک است. وقتی که من کسی را نمیکشم خودم را تنها حس می کنم. زندهها برای پر کردن دنیا و بیرون راندن ملال کافی نیستند. همین که شما همگی اینجا جمع میشوید من چنان خلائی حس میکنم که نمیشود به آن نگاه کرد. فقط میان مردهها احساس آسودگی میکنم."
کارنامه
اگر امکانش وجود داشت به جای پنج، شش ستاره برایش منظور میکردم، عالی بود و خواندنش را به همهی دوستان کتابخوانم پیشنهاد میکنم.
دانلود نامه
فایل پیدیاف کتاب با ترجمهی آقای ابولحسن نجفی به زبان فارسی را درکانال تلگرام آپلود نمودهام، در صورت نیاز میتوانید آن را از لینک زیر دانلود نمایید:
https://t.me/reviewsbysoheil/463
دوم آذرماه یکهزار و چهارصد و یک
elle_tea's review against another edition
5.0
در وصف این نمایشنامه همینقدر بگم که وقتی تموم شدم، بلافاصله برگشتم و یکبار دیگه از اول خوندم.
elle_tea's review against another edition
خیال میکنند انسان رنج میکشه، چون موجودی که دوست داره یک روز به دست مرگ سپرده میشه. ولی درد واقعیش اونقدر کمبها نیست. درد اونجاست که میدونه اندوه هم پایدار نیست. حتی اندوه هم فاقد معنیه
elle_tea's review against another edition
5.0
نسخه نشر نیلوفر با ترجمه ابولحسن نجفی خیلی بهتر ترجمه شده بود
telahe's review against another edition
خیال میکنند انسان رنج میکشه، چون موجودی که دوست داره یک روز به دست مرگ سپرده میشه. ولی درد واقعیش اونقدر کمبها نیست. درد اونجاست که میدونه اندوه هم پایدار نیست. حتی اندوه هم فاقد معنیه
telahe's review against another edition
5.0
نسخه نشر نیلوفر با ترجمه ابولحسن نجفی خیلی بهتر ترجمه شده بود
kesogago's review against another edition
5.0
შემზარავი, როგორც ყველა გაუგებრობა
უცებ:
https://m.youtube.com/watch?v=IrNTsKg4z64
უცებ:
https://m.youtube.com/watch?v=IrNTsKg4z64
dierdrecsalz's review against another edition
dark
emotional
funny
informative
inspiring
reflective
sad
tense
fast-paced
- Plot- or character-driven? Character
- Strong character development? Yes
- Loveable characters? Yes
- Diverse cast of characters? Yes
- Flaws of characters a main focus? Yes
4.0